من دانش آموزم و رشتم ریاضیه.
از زمانی ک کلاس هفتم یا حتی شیشم بودم ریاضیم خیلی خوب بود.
با خودم میگفتم که من حتما می رم رشته ریاضی چون خیلی به ریاضی علاثه داشتم و دارم. الانم که کلاس یازدهمم، رشتم ریاضیه. سال پیش که تعیین رشته کردم، خانوادم با رشته ریاضی کاملا مخالف بودن و نمیذاشتن که برم رشته ریاضی. راستش رو بگم خانواده ما همه یا دکترن یا پرستار یا داروساز یا. همه رشته ها تجربیه. اما من از بچگی علوم و تجربی و این چیز ها رو دوست نداشتم. نمره علوم تجربیم هم همیشه پایین بود تا این که رفتم کلاس دهم و اون جا علوم تیکه تیکه شد J. دیگه شیمی و فیزیک و. بازم خدا رو شکر که رشتم ریاضیه و زیست ندارم. برگه هدایت تحصیلی من که اومد، ریاضیم "الف" بود اما علوم تجربیم "ج" بود. خانوادم خیلی از دستم عصبانی بودن و در به در دنبال مدرسه ای بودن که من رو با همین تجربی "ج" ثبت نام کنه. اما خدا رو شکر که هیچکس ثبت نامم نکرد J. اما مسئله اصلی اینجاست که حاضر بودن من رو هنرستان ثبت نام کنن ولی ریاضی نه!
من بهشون اصرار کردم که بریم مشاوره درسی. قبول نمی کردن تا این دعوایی بین من و خانوادم رخ داد تا مجبور شدیم بریم مشاور تحصیلی.
مشاور گفتن که باید چیزی رو که دوست داره ادامه بده و هیچ زوری نباید بالای سرش باشه. بالاخره مادر و پدرم راضی شدن که برم رشته ریاضی. بخاطر نمره بالام رفتم یک مدرسه خوب.
توی اون مدرسه غیر از کلاسای درسی کلاسای مهارتی هم میذاشتن برامون. یکی از این کلاسای مهارتی بود. از اونجا بود که عاشق دیجیتال مارکتینگ شدم و برای تابستونم تصمیم گرفتم برم و کار آموزی توی یک تیم خوب کار کنم. کلاس دهمم تموم شد و تابستون شروع شد. روز 29 خرداد رفتم با یک تیم مارکتینگ صحبت کردم و بدون شرایط وارد تیم شون شدم (البته به صورت کار آموزی). یکم گذشت و من کم کم از دیجیتال مارکتینگ زده شدم. اون تیمی که باهاشون کار می کردم، خیلی به کار اهمیت نمی دادن و خوب نبود.
بعد از اون وارد یک تیم دیگه شدم به نام آرکاد! این تیم خیلی شرایط های مختلف داشت. بعنی هر کسی نمی تونه وارد تیم شون بشه. خلاصه تمام شرایط رو قبول کردم و وارد تیم شون شدم. دوباره علاقم به دیجیتال مارکتینگ برگشت. اینقدر که این تیم خوب بود. همه سخت کوش، با لول و کیفیت و عالی. بهترین تیم دیجیتال مارکتینگی بود که تا به حال دیده بودم.
درباره این سایت